11-29-1395، 08:58 عصر
با درود...
دوستان تجربه ای رو میخوام براتون به اشتراک بگذارم که سرعت اثرش برای خودم جالب بود.
چند شب پیش متوجه شدم سرما خوردم اون هم از نوع سخت و به قول معروف آنفولانزایی اما از اونجایی که من تقریبا هر روز تمرینات خود درمانی دارم بیماریهام دوره ای متفاوت با قبل رو دارن.
مثلا قبلا که سرمای معمولی میخوردم 3 روز باهاش درگیر بودم و تازه بعد 3 روز به سمت بهبود میرفتم اما حالا همون روز اول کمی علائمی مثل آبریزش دارم و بعد سرماخوردگی میره و 3 روز بعد اطراف بینیم پوسته پوسته میشه و این واقعا برام جالبه.
سرما خوردگی چند روز پیش بدون علائم ظاهری به صورت مستقیم وارد مرحله گلودرد شد و چون شب هنگام بود که شروع شد نیمه های شب با سختی تنفس بیدار شدم و گلوم حسابی گرفته بود و درد داشت و عفونی بود. پس من هم درخواست انرژی دادم و همینطور که داشتم انرژی دریافت میکردم به صورت شهودی یا بهتره بگم ناخودآگاه شروع کردم در ذهنم کارهایی رو هم انجام دادم.
یک ظرف آب نمک تصور کردم که کنار تختمه و بعد با ستهای کالبد اثیریم شروع کردم به برداشتن عفونت ها از گلوم و ریختن اونها به داخل ظرف آب نمک خیالی برای خودم جای تعجب داشت که خیلی سریع فشاری که در ناحیه گلو داشتم برداشته شد و همین کار رو با سینوسها هم انجام دادم و بلافاصله راه تنفسم هم باز شد.
جالبه که کاملا خواب و بیدار بودم و حالا که فکرشو میکنم اصلا انگار اون فکر و اعمال مال خودم نبود. در کل تجربه جالبی بود و تصمیم دارم این نحوه درمان رو باز هم تجربه کنم و با شما عزیزان هم به اشتراک گذاشتم به این امید که بتونه مفید واقع شود.
متعالی باشید.
دوستان تجربه ای رو میخوام براتون به اشتراک بگذارم که سرعت اثرش برای خودم جالب بود.
چند شب پیش متوجه شدم سرما خوردم اون هم از نوع سخت و به قول معروف آنفولانزایی اما از اونجایی که من تقریبا هر روز تمرینات خود درمانی دارم بیماریهام دوره ای متفاوت با قبل رو دارن.
مثلا قبلا که سرمای معمولی میخوردم 3 روز باهاش درگیر بودم و تازه بعد 3 روز به سمت بهبود میرفتم اما حالا همون روز اول کمی علائمی مثل آبریزش دارم و بعد سرماخوردگی میره و 3 روز بعد اطراف بینیم پوسته پوسته میشه و این واقعا برام جالبه.
سرما خوردگی چند روز پیش بدون علائم ظاهری به صورت مستقیم وارد مرحله گلودرد شد و چون شب هنگام بود که شروع شد نیمه های شب با سختی تنفس بیدار شدم و گلوم حسابی گرفته بود و درد داشت و عفونی بود. پس من هم درخواست انرژی دادم و همینطور که داشتم انرژی دریافت میکردم به صورت شهودی یا بهتره بگم ناخودآگاه شروع کردم در ذهنم کارهایی رو هم انجام دادم.
یک ظرف آب نمک تصور کردم که کنار تختمه و بعد با ستهای کالبد اثیریم شروع کردم به برداشتن عفونت ها از گلوم و ریختن اونها به داخل ظرف آب نمک خیالی برای خودم جای تعجب داشت که خیلی سریع فشاری که در ناحیه گلو داشتم برداشته شد و همین کار رو با سینوسها هم انجام دادم و بلافاصله راه تنفسم هم باز شد.
جالبه که کاملا خواب و بیدار بودم و حالا که فکرشو میکنم اصلا انگار اون فکر و اعمال مال خودم نبود. در کل تجربه جالبی بود و تصمیم دارم این نحوه درمان رو باز هم تجربه کنم و با شما عزیزان هم به اشتراک گذاشتم به این امید که بتونه مفید واقع شود.
متعالی باشید.

سال ها پرسیدم از خود کیستم
آتشم ، شوقم ، شرارم ، چیستم
دیدمش امروز و دانستم کنون
او به جز من ،من به جز او نیستم
مولانا
آتشم ، شوقم ، شرارم ، چیستم
دیدمش امروز و دانستم کنون
او به جز من ،من به جز او نیستم
مولانا